روزهاي زندگي

ساخت وبلاگ
دختر عموي  بچه ها تقريبا يك ماه زودتر و كاملا غير منتظره به دنيا آمد در حالي كه فقط چهل روز مانده به پنج ساله  شدن تارا و طاهاي ما. او زود به دنيا آمد و مرا هم زودتر از موعد با خودش كشاند به همان روزهايم. همان بيمارستان و ساختمان،حتي همان اتاق و همان تخت، حتي نگهبان ورودي هم هنوز همان پيرمرد بداخلاقي بود كه به اين راحتي ها اجازه ي ورود نمي داد،همان كه پنج سال پيش به محضي كه مرا مي ديد بدون هيچ سوال و پرسشي در را برايم باز مي كرد تا من را به  NICU  برساند،انگار دلش برايم مي سوخت يا شايد هم آنقدر ظاهرم آشفته و به هم ريخته بود كه حوصله كلنجار رفتن با مرا نداشت،اين بار ولي من نه آشفته بودم و نه غم روزهاي زندگي...
ما را در سایت روزهاي زندگي دنبال می کنید

برچسب : همه,چيز,هنوز,همانطور,بود, نویسنده : b2tatac بازدید : 13 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:19

من(مامان نرگس)و همسرم(بابا امیر)در 29 اسفند 87 زندگی مشترکمون آغاز کردیم و 3سال بعد یعنی در 29 اسفند 90 منتظر ورود فرشته های زنگیمون بودیم که وروجکهای ما عجله کردن و در یک شب سرد زمستانی با ورود زود هنگام و غیر منتظرشون غافلگیرمون کردن.زمینی شدن فرشته های آسمانی ما،طاها در ساعت 22:25 و تارا در ساعت 22:27 چهارشنبه 5 بهمن ماه 90در بیمارستان سعدی اصفهان به ثبت رسيد.این وبلاگ خاطرات دوران بارداری وزندگی کوچولوهای عزیز ماست. روزهاي زندگي...
ما را در سایت روزهاي زندگي دنبال می کنید

برچسب : بيماري, نویسنده : b2tatac بازدید : 11 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:19

من(مامان نرگس)و همسرم(بابا امیر)در 29 اسفند 87 زندگی مشترکمون آغاز کردیم و 3سال بعد یعنی در 29 اسفند 90 منتظر ورود فرشته های زنگیمون بودیم که وروجکهای ما عجله کردن و در یک شب سرد زمستانی با ورود زود هنگام و غیر منتظرشون غافلگیرمون کردن.زمینی شدن فرشته های آسمانی ما،طاها در ساعت 22:25 و تارا در ساعت 22:27 چهارشنبه 5 بهمن ماه 90در بیمارستان سعدی اصفهان به ثبت رسيد.این وبلاگ خاطرات دوران بارداری وزندگی کوچولوهای عزیز ماست. روزهاي زندگي...
ما را در سایت روزهاي زندگي دنبال می کنید

برچسب : امنيت, نویسنده : b2tatac بازدید : 16 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:19

من(مامان نرگس)و همسرم(بابا امیر)در 29 اسفند 87 زندگی مشترکمون آغاز کردیم و 3سال بعد یعنی در 29 اسفند 90 منتظر ورود فرشته های زنگیمون بودیم که وروجکهای ما عجله کردن و در یک شب سرد زمستانی با ورود زود هنگام و غیر منتظرشون غافلگیرمون کردن.زمینی شدن فرشته های آسمانی ما،طاها در ساعت 22:25 و تارا در ساعت 22:27 چهارشنبه 5 بهمن ماه 90در بیمارستان سعدی اصفهان به ثبت رسيد.این وبلاگ خاطرات دوران بارداری وزندگی کوچولوهای عزیز ماست. روزهاي زندگي...
ما را در سایت روزهاي زندگي دنبال می کنید

برچسب : روياي,شيرين, نویسنده : b2tatac بازدید : 5 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:19

من(مامان نرگس)و همسرم(بابا امیر)در 29 اسفند 87 زندگی مشترکمون آغاز کردیم و 3سال بعد یعنی در 29 اسفند 90 منتظر ورود فرشته های زنگیمون بودیم که وروجکهای ما عجله کردن و در یک شب سرد زمستانی با ورود زود هنگام و غیر منتظرشون غافلگیرمون کردن.زمینی شدن فرشته های آسمانی ما،طاها در ساعت 22:25 و تارا در ساعت 22:27 چهارشنبه 5 بهمن ماه 90در بیمارستان سعدی اصفهان به ثبت رسيد.این وبلاگ خاطرات دوران بارداری وزندگی کوچولوهای عزیز ماست. روزهاي زندگي...
ما را در سایت روزهاي زندگي دنبال می کنید

برچسب : بازي,مادر,دختري, نویسنده : b2tatac بازدید : 7 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:19

من(مامان نرگس)و همسرم(بابا امیر)در 29 اسفند 87 زندگی مشترکمون آغاز کردیم و 3سال بعد یعنی در 29 اسفند 90 منتظر ورود فرشته های زنگیمون بودیم که وروجکهای ما عجله کردن و در یک شب سرد زمستانی با ورود زود هنگام و غیر منتظرشون غافلگیرمون کردن.زمینی شدن فرشته های آسمانی ما،طاها در ساعت 22:25 و تارا در ساعت 22:27 چهارشنبه 5 بهمن ماه 90در بیمارستان سعدی اصفهان به ثبت رسيد.این وبلاگ خاطرات دوران بارداری وزندگی کوچولوهای عزیز ماست. روزهاي زندگي...
ما را در سایت روزهاي زندگي دنبال می کنید

برچسب : زندگي,جربان,داره, نویسنده : b2tatac بازدید : 8 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:19

من(مامان نرگس)و همسرم(بابا امیر)در 29 اسفند 87 زندگی مشترکمون آغاز کردیم و 3سال بعد یعنی در 29 اسفند 90 منتظر ورود فرشته های زنگیمون بودیم که وروجکهای ما عجله کردن و در یک شب سرد زمستانی با ورود زود هنگام و غیر منتظرشون غافلگیرمون کردن.زمینی شدن فرشته های آسمانی ما،طاها در ساعت 22:25 و تارا در ساعت 22:27 چهارشنبه 5 بهمن ماه 90در بیمارستان سعدی اصفهان به ثبت رسيد.این وبلاگ خاطرات دوران بارداری وزندگی کوچولوهای عزیز ماست. روزهاي زندگي...
ما را در سایت روزهاي زندگي دنبال می کنید

برچسب : دوباره,اخطار, نویسنده : b2tatac بازدید : 7 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:19

من(مامان نرگس)و همسرم(بابا امیر)در 29 اسفند 87 زندگی مشترکمون آغاز کردیم و 3سال بعد یعنی در 29 اسفند 90 منتظر ورود فرشته های زنگیمون بودیم که وروجکهای ما عجله کردن و در یک شب سرد زمستانی با ورود زود هنگام و غیر منتظرشون غافلگیرمون کردن.زمینی شدن فرشته های آسمانی ما،طاها در ساعت 22:25 و تارا در ساعت 22:27 چهارشنبه 5 بهمن ماه 90در بیمارستان سعدی اصفهان به ثبت رسيد.این وبلاگ خاطرات دوران بارداری وزندگی کوچولوهای عزیز ماست. روزهاي زندگي...
ما را در سایت روزهاي زندگي دنبال می کنید

برچسب : مقصر,كيست؟؟, نویسنده : b2tatac بازدید : 4 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:19